اه

واي خدا جونم چرا روزگار در نظر من انقدر دیر میگذره،دو روز دیگه مونده به کنکور ولی براي من یه عمر ه،استرس ندارم ولی دوست دارم زودتر تموم شه ،احساس میکنم که دیگه بریدم،ساعت حدود پنج عصر و نشون میداد که با صداي جواد از خواب بیدار شدم،چند وقتی بود که وقتی میخواستم بخوابم حدودا یک ساعت توي تخت خواب وول میخوردم تا که خوابم ببره با این که ...
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۲ ساعت 3:38 توسط سهیلا شجیرات
|
این وبلاگ با توجه به عنوان پایان نامه نویسنده طراحی و تنظیم شده است.