غم
شعر از شاعره بحرینی : حمده خمیس
وقت للتألق
زمانی برای دلبستگی
ابتعد قلیلاً أیها الحزن
اندکی دور شو ای غم ٬
لأفتحَ دفاتري
تا دفتر هایم را بگشایم
و أرسمَ حدائق القلب
و باغچه های قلبم را به تصویر بکشم.
**
نوحی أیتها الریح
ای باد ٬ شیون کن.
فلن أشارککِ البکاء
برای گریستن٬ با تو همسرایی نخواهم کرد.
**
إنصب خیامَک أیها الظلام
ای تاریکی ٬ خیمه های خود را بر افراشته کن .
و انشب مخالبَ رعبکَ
و بی گمان فرو کن چنگالهای وحشت خود را ٬
فی الرقاب
در گلوها ٬
و لیطفئ هیاجُ الریح
هیجان باد خاموش خواهد کرد
کلَ المصابیحِ فی الطرقاتِ و البیوت
تمام چراغهایی که در راهها و خانه هاست ٬
أنی أشتعلُ بالحبِ
من شعله ور خواهم شد با عشق
و بالقصائد
و شعرها.
و قلبي
و قلبم
مدججٌ بالصباح!
مسلح است به صبح .
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 22:18 توسط سهیلا شجیرات
|
این وبلاگ با توجه به عنوان پایان نامه نویسنده طراحی و تنظیم شده است.