آدم برفي

مثل يك كودك بي حوصله آدم برفي

دارد از اين همه آدم گله آدم برفي

مدّتي هست كه خورشيد برايش مانده است

صورت گُنگ ترين مسأله آدم برفي

آب مي گردد از اين رابطه ي نوراني

شاعر برف و زمستان بله آدم برفي

كاش بال و پري از جنس پريدن مي داشت

مي گرفت از همه مان فاصله آدم برفي

مي گذشت از ته يك درّه ي بي نيلوفر

با دو تا پاي پر از آبله آدم برفي

دوست دارد كه دلش آب شود چشمه شود

سر راه عطش قافله آدم برفي

دوست دارد بنشيند به تماشاي غروب

لب اين چشمه كمي چلچله آدم برفي

عكس خورشيد سراپا همه اش قاب شود

در دل كودك بي حوصله آدم برفي