دختر خالم با پسر داییم داشتن با هم خاله بازی میکردن.
یه کاغذی رو آوردن پیش من و گفتن امضا کن.
منم گفتم: این چیه؟
دختر خالم گفت: داریم از هم طلاق میگیریم این هم برگه ی طلاقمونه... تو هم شاهدمونی...
بعد از اون پسر داییم میگه : نه نه صب کن، هنوز معلوم نکردیم که بچه ها ماله کی باشن...
.
.
.
.
.
این پفک جدیدا رو تف میزنی نمیچسبن به هم .
از قصد اینجوری ساختن تا تفریحاتمونو ازمون بگیرن .
کار آمریکاس کاملا مشخصه!
.
.
.
.
.
قبلا بچه پولدارا لباس مارکدار میخریدن ،
ولی الان فقط بچه پولدارا لباس میخرن
.
یه کاغذی رو آوردن پیش من و گفتن امضا کن.
منم گفتم: این چیه؟
دختر خالم گفت: داریم از هم طلاق میگیریم این هم برگه ی طلاقمونه... تو هم شاهدمونی...
بعد از اون پسر داییم میگه : نه نه صب کن، هنوز معلوم نکردیم که بچه ها ماله کی باشن...
.
.
.
.
.
این پفک جدیدا رو تف میزنی نمیچسبن به هم .
از قصد اینجوری ساختن تا تفریحاتمونو ازمون بگیرن .
کار آمریکاس کاملا مشخصه!
.
.
.
.
.
قبلا بچه پولدارا لباس مارکدار میخریدن ،
ولی الان فقط بچه پولدارا لباس میخرن
.
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۲ ساعت 0:59 توسط سهیلا شجیرات
|

***
این وبلاگ با توجه به عنوان پایان نامه نویسنده طراحی و تنظیم شده است.